- بد طعم
- دژن دژن بد مزه
معنی بد طعم - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بی مزه
بی مزه، فاقد مزه
Flavorless
безвкусный
geschmacklos
без смаку
bez smaku
insípido
insapore
insípido
insipide
smakeloos
ไม่มีรสชาติ
عديم النّكهة
बेस्वाद
חסר טעם
isiyo na ladha
স্বাদহীন
بے ذائقہ
بدمزه، آنچه مزۀ بد داشته باشد
بی آز
بی مزگی
دژخم بد آغاز
مردی که بزنان نامحرم بنظر شهوت نگرد، کسی که چشمش شوم باشد آنکه بدیگران چشم زخم زند
ترش رو بد خو اخمو
به باور
اسب موذی که بد شواری آنرا نعل کنند، اسب بدسم که بزودی لغزد
مشهور ببدی معروف ببدی، مرضی است که اسب و استر و خر را بهم رسد سراجه
بد اندیش بد طینت بد ذات بد خواه